وقتی دربارهی موضوعی صحبت میکنیم کلمات را در جا افتادهترین معنایشان به کار میبریم تا بدون کمترین زحمت منظور خود را به مخاطب برسانیم. اما در هنگام نوشتن بر روی هر واژه مکث میکنیم تا معنای آن را در متن و در ارتباط با کلمات پس و پیش بسنجیم. گاهی درکلمهها معنای جدیدی پیدا میکنیم و گاهی معنای جدیدی به آنها تحمیل میکنیم. پس از کامل شدن هر متن، چند واژه نقش کلیدی در آن بازی میکنند. یک راه برای درک یک متن نزدیک شدن به این کلمات، بازخوانی نقش آنها در متن و شناخت معنایی این واژههاست. به این ترتیب یکی از راههای ساختن یک دنیای واسطه بین دنیای متن و دنیای خود، تمرکز بر معنای واژههای بنیادی متن است. در ادامه به تحلیل نقش چند واژه در نوشتهی قبلی میپردازیم:
1) محیط: محیط زندگی یک شخص از چند جهت بر او تاثیر میگذارد. گذشته از برخی جنبههای تحمیلی محیط مانند اجبار یا تصادف، ارزشگذاری و داوری نسبت به افعال شخص دو راه اساسی تاثیر گذاری محیط بر فرد است. ارزشگذاری و داوری بر اساس معیارهایی صورت میگیرد و از آنجا که این معیارها در طول زمان تغییر میکنند، نحوهی داوری نیز تغییر میکند. یکی از راههای تاثیرگذاری در محیط، به هر اندازهای، تغییر معیارهای آن است و برای تغییر معیارها نیاز به زمان زیادی وجود دارد. راهِ (شاید) میانبر تزریق معیارهای نو به محیط است.
2) ارتباط: با زیاد شدن سن شخص، کارهای او در زندگی بیشتر رنگِ عادت میگیرد. عادت کردن به هر عنصر موجب عدم ارتباط با آن میشود و در نتیجه شخص تنها از آن عنصر تاثیر میگیرد، بدون اینکه در آن هیچ تاثیری بگذارد. (امروزه در سبک جدیدی از بیان هنری به نام هنر تعاملی، سعی میکنند مخاطب در اثر هنری تاثیر مستقیم بگذارد و در آفرینش اثر شریک شود. این پدیده میتواند به فراخواندن مخاطب به ایجاد ارتباط بنیادی با اثر تعبیر شود). در نهایت عادتکردن به عناصر محیط و تطبیق خود با آن، موجب عادتکردن به خود و تطبیق خود با محیط میشود. ارتباط برقرارکردن با محیط و تاثیرگذاری در آن نیازمند بازگشت به خود، تاکید بر راههای شخصی خود برای زندگی و تزریق معیارهای خود به محیط (محیطِ هر چند کوچک پیرامون خود) است. از طرف دیگر عادتکردن به عناصر محیط موجب مصرفی برخورد کردن با آنها میشود. بهترین پدیده برای رساندن معنای ارتباط در این متن، در زندگی ما، تلویزیون است. وقتی کودکایم فقط کارتون نگاه میکنیم(که از آن لذت هم میبریم) همانطور که سنمان بیشتر میشود چیزهای بیشتری از محیطمان را در آن نگاه میکنیم. اخبار، سریال، جُنگهای تلویزیونی، مسابقه، حیات وحش و ... . دیگر مساله لذت بردن نیست، ما از محیط خودمان کنده شدهایم و در محیط قراردادی تلویزیون فرو رفتهایم. اگر از ورزش لذت میبریم به تماشا کردن آن اکتفا میکنیم، اگر حیوانات را دوست داریم از پشت شیشه آنها را نگاه میکنیم یا در نهایت یک گربه میخریم تا پای تلویزیون تنها نباشیم. و در نهایت به جای اینکه زندگی خودمان را تجربه کنیم، تجربه کردن دیگران را تماشا میکنیم! عادت کردن به عنصر تلویزیون، باعث جدا شدن از خود و مصرف آن باعث مصرفی برخورد کردن با دیگر عناصر زندگی نیز میشود.
3) تجربه: عادت نکردن به عنصری در زندگی الزاماً نیازمند نو کردن آن عنصر نیست. با نو کردن دید خود نسبت به هر عنصر میتوانیم همواره با آن در حال ارتباط باشیم. و البته این تازه نگهداشتن ذهن نیازمند حساس بودن ما به عناصر پیرامونی خود است. تجربه کردن، همین تداوم تازگی ذهن در ارتباط با عناصر پیرامونی است.
4) فرهنگ: قدم اول برای پرداختن به هر موضوعی چه از سوی هنرمند چه از سوی مخاطب هنر برای درک اثر، رجوع به تجربهیِ زندگی شدهیِ فرد است. دوری هنرمند از محیط خود، موجب رو آوردن به جنبههای تکنیکی هنر میشود، یعنی اهمیت دادن بسیار بیشتری به شیوهی بیان اثر نسبت به موضوع اثر. از طرف دیگر جدایی مخاطب از محیط باعث میشود تا مخاطب نتواند بین دنیای اثر و دنیای خود عناصر مشترکی بیابد تا از آن ها لذت ببرد و هم، سعی در درک اثرکند. در نهایت هنر از متن زندگی فاصله میگیرد که این امر به دو نتیجه منتهی میشود: اول خالی شدن عرصهی فرهنگ و دوم برخورد احساسی مخاطبان با اثر به جای سعی در درک آن.
اگر فرهنگ رفتاری را حوزهی شیوهها و معیارهای محیط برای ارزیابی ایدهها بدانیم، عرصهی فرهنگ محل تزریق ایدهها و معیارهای نو به حوزهی فرهنگ رفتاری است. خالی شدن عرصهی فرهنگ، نتیجهاش پذیرفته شدن هرچه بیشتر معیارهای قراردادی محیط است.
5) رابطهی بین تجربه و تفکر موضوع اصلی این نوشته بود. امیدواریم این وبلاگ بتواند در قدم اول این پرسش را به بحث بگذارد که "چرا زندگی ایرانی از تجربه کردن خالی شده است؟چرا در بیشتر زمینهها از تجربهکردن سربازمیزنیم؟"
6) هدف اولیهی ما از راه انداختن این وبلاگ تشکیل یک محیط موازی است به جای بخشی از محیط بیرونی که ما را از ارتباط با عناصر محیطی باز داشته است. در نهایت امیدواریم مخاطبان این وبلاگ آثار خودشان را در زمینههای زیر در اختیار ما بگذارند:
· آثار تولیدی: هر متن یا نقد هر متنی که علاوه بر جنبههای هنری، در ارتباط مستقیم با محیط فرد باشد.
· پردازش ایدههای مختلف دربارهی زندگی ایرانی!
· پرداختن به مسائل حوزهی آموزش و پرورش به عنوان گام اول تجربهاندوزی.